بی اشتهایی روانی و پرخوری مرضی
بی اشتهایی روانی و پرخوری مرضی
هرچند چاقی شایع ترین اختلال در خورد و خوراک است، مشکلی درست نقطه مقابل آن به صورت بی اشتهایی روانی و پرخوری دوره ای هم وجود دارد که هر دو ریشه در میل بیمارگون به پرهیز از افزایش وزن دارند.
وجه مشخصه ی بی اشتهایی روانی: کاهش عمدی وزن لااقل به اندازه ۱۵ درصد حداقل وزن طبیعی شخص است.
در واقع برخی از مبتلایان به این بیماری وزنشان به کمتر از ۵۰ درصد وزن طبیعی هم کاهش می یابد.
این افراد به رغم کاهش شدید وزن و اختلال های حاصله، منکر هرگونه اختلال هستند و از افزایش وزن خودداری میکنند. در واقع آنان معتقدند که بسیار چاق به نظر می رسند.در مورد زنان در صورتی از این برچسب تشخیصی استفاده می شود که علاوه بر کاهش وزن، قاعدگی نیز روی ندهد.کاهش وزن می تواند به عوارض جانبی خطرناکی از قبیل لاغری مرضی، ابتلا به بیماریهای عفونی و دیگر نشانه های کم غذایی منجر شود و در موارد حاد به مرگ بینجامد.
بی اشتهایی روانی،بیماری نسبت نادری است. شیوع آن در ایالات متحده حدود یک درصد است اما از دهه ۱۹۶۰ تا کنون بیش از دو برابر شده و هنوز هم احتمالاً رو به افزایش است. احتمال بروز آن در زنان ۲۰ برابر مردان است خصوصاً در زنان جوانی که در سنین نوجوانی در دهه ۳۰ سالگی هستند.نوعا ،نوجوان توجه مبتلایان به بی اشتهایی روانی به غذاست و میزان کالری هر غذایی را که میخواهند بخورند، به دقت محاسبه میکنند. گاهی این دل مشغولی به حد وسواس می رسد.مثلا یکی از بیماران به درمانگر خود گفته است:البته که صبحانه خورده ام، یک فنجان قهوه.
یا دیگری چنین گفته است: من چسب پشتتمبر را لیس نمیزنم کسی چه میداند چقدر کالری دارد.
اشتغال فکر به غذا و امکان افزایش وزن برخی از مبتلایان به بی اشتهایی روانی را وادار به ورزشهای وسواسی می کند طوری که هر روز ساعت ها به ورزش های سنگین می پردازند.
وجه مشخصه پرخوری دورهای: دوره های مکرر پرخوری مفرط و در پی آن تلاش برای تخلیه معده از راه استفراغ با داروهای مسهل.
گاهی این پرخوری ها بسیار مکرر و شدید است.بررسی با زنان مبتلا به پرخوری دوره ای نشان می دهد که بیشتر آنان دست کم یک بار در روز معمولاً عصرر ها پرخوری می کنند و در هر نوبت به طور متوسط ۴۸۰۰ کالری غذا می خورند. با این حال به علت تخلیه معده پس از پرخوری، وزن بیمار ممکن است نسبتاً طبیعی باقی بماند و همین به بیمار امکان میدهد که اختلال خود را پنهان نگه دارد. اما چنین رفتاری میتواند آسیبهای فیزیولوژی شدیدی به بیمار وارد آورد. استفراغ کردن و خوردن مسهل ممکن است تعادل الکترولیت پتاسیم را در بدن مختل کند و منجر به مشکلاتی نظیر از دست رفتن آب بدن ،بی نظمی در ضربان قلب وعفونت های ادراری شود.
پرخوری دوره ای نیز همانند بی اشتهایی روانی در درجه نخست زنان را مبتلا می سازد اما شیوع آن بیشتر از بیش از بی اشتهایی روانی است .و تخمین زده اند که ۵ تا ۱۰ درصد زنان آمریکایی به درجات مختلف گرفتار این اختلال هستند. پرخوری دوره ای منحصر به طبقات اجتماعی مرفه نیست بلکه در تمام گروههای نژادی قومی و اجتماعی اقتصادی جامعه دیده میشود.
پژوهش گران برای برای تبیین پرخوری دورهای و بی اشتهایی روانی به علل و عوامل اجتماعی، زیستی و شخصیتی یا خانوادگی متوسل شدده اند. برای اینکه در هر شخصی اختلال خورد و خوراک وجود آید احتمالاً باید عواملی از این مجموعه دست به دست هم دهد.
بسیاری از روانشناسان برای عوامل اجتماعی نقش عمده ای در بی اشتهایی روانی و پرخوری دوره ای پیش کشیده اند. بویژه انان بر تاکید جامعه بر باریک اندامی زنان اشاره دارد. این تاکید که طی ۴۰ سال گذشته افزایش بسیار یافته است با ادعای افزایش موارد اختلال خورد و خوراک در همین دوره همخوانی دارد. عوامل شخصیتی و خانوادگی نیز میتواند نقشی در بی اشتهایی روانی و پرخوری دوره ای داشته باشند. بسیاری از زنان جوان گرفتار اختلال خورد و خوراک به خانواده های تعلق دارند که کمال گرایی و نهایت خویشتنداری در آنها مطلوب و ابراز محبت یا تعارض ممنوع است. ممکن است دختران جوانی که برای کنترل اوضاع و محبت دیدن از والدین دست به تغییر عادتهای غذایی خود می زنند در نهایت گرفتار بی اشتهایی روانی شوند. کسانی هم که دچار آشفتگی هیجانی هستند و دردمندانه میدانند عزت نفس ضعیفی دارند ممکن است به پرخوری دوره ای روی آورند.
شیوه های مفید درمانگری برای کمک به افراد دچار اختلال خورد و خوراک تدارک شده که شامل در پیش گرفتن عادت های غذایی سلامت و کنار آمدن با مشکلات هیجانی است. علاوه بر این داروهای تنظیم کننده میزان سروتونین نیز خصوصا در پرخوری دوره ای میتواند اثر مساعدی داشته باشد.در هر حال بی اشتهایی روانی و پرخوری دوره ای اختلال های حادی هستند و افراد مبتلا به آنها غالباً سال ها گرفتار اختلالات جدی می مانند
دیدگاهتان را بنویسید