اختلال از نوع وسواس فکری و عملی!!!!
اختلال وسواس فکری عملی
وسواس فکری عبارت از تحمیل سمج افکار و تصورات یا تکانه های ناخواسته ای است که ایجاد اضطراب می کنند.
وسواس عملی عبارت از اجبار و الزام مقاومت ناپذیر به انجام دادن کارها یا تشریفات معین است که اضطراب را کم میکند. مانند مردی که پشت سر هم سه یا چهار بار دوش می گیرد و هر بار سراسر بدنش را با مایع ضدعفونی معینی ماساژ می دهد تا مبادا میکروبی روی بدنش مانده باشد.
فکر های وسواسی غالباً با کارهای اجباری همراه میشوند مثل فکر باقی ماندن میکروبها همراه میشود با اجبار به شستن چندباره ظرفهای غذا پیش از استفاده از آنها. عنصر اصلی در این اختلال احساس اختیار و کنترل نداشتن است، مطلب تکراری خواه یک فکر باشد یا عمل.بیمار تلاش میکند که از فکرهای مزاحم یا اجبار به انجام کارهای تکراری خلاص شود، اما از عهده آن بر نمی آید.
کسی که گرفتار اختلال وسواس فکری عملی است اینگونه افکار و کشش ها چندان وقتگیر هستند که زندگی روزانه او را به شدت مختل میکنند.شخص خود میداند که این افکار و کشش ها غیر منطقی هستند اما نمیتواند آنها را نادیده بگذارد یا واپس براند .وسواسی ها می فهمند رفتارهای وسواسی بی معنا هستند اما همین که تلاش میکنند در برابر اجرای عمل وسواسی مقاومت کنند دچار اضطراب میشوند و نیز با انجام دادن آنها،از تنش و عذاب رهایی پیدا میکنند. مضمون فکر های وسواسی بسیار گوناگون است اما غالباً پیرامون آسیب به خویشتن یا دیگران ،ترس از آلودگی ، و تردید درباره به پایان بردن کار معین می گردند.
این نکته تامل برانگیز است که مضمون وسواسها حسب زمان تفاوت پیدا می کند. رفتارهای وسواسی نیز بسیار گوناگون هستند و شستشو و وارسی رایجترین رفتارهاست. اهل شستشو کسانیاند که هنگام روبرو شدن با اشیا یا افکار معین ،گرفتار احساس آلوده شدن می شوند و ساعت ها وقت صرف تشریفات شستن و تمیزی میکنند. (وارسی کننده ها) در ها ،چراغها ،اجاق یا درست انجام شدن کارها را بارها وارسی می کنند یا اینکه کارهایی را بارها با تشریفات معین تکرار میکنند و اعتقاد دارند که رفتار تشریفاتی مانع از رویدادهای فاجعهآمیز میشود.
اختلال های وسواسی از این جهت به هراس ها ارتباط دارند که در هر دو دسته اختلال شخص اضطراب شدید دارد و امکان دارد کسی گرفتار هر دوی آنها بشود. در عین حال بین این دو اختلال تفاوت های مهمی هم وجود دارد. شخص هراس زده به ندرت درباره ترس های خود دست به نشخوار فکری یا رفتارهای تشریفاتی میزند.
محرکهای برانگیزنده آنها نیز متفاوت است. موضوع اشتغال فکر نزد وسواسی ها یعنی کثیف بودن، میکروب،و آسیب به دیگران به ندرت برای مردم گرفتار هراس مشکل آفرینی می کنند.
اختلال وسواس غالبا در سنین جوانی آشکار میشود و وسواس در صورت مداوا نشدن مزمن میشود.
فکر های وسواسی بسیار پریشان کننده اند و رفتارهای وسواسی بسیار وقت گیر و غیر انطباقی هستند. به این ترتیب گرفتاران این اختلال از لحاظ روانشناختی بسیار آشفته هستند.
نظریه پردازان شناختی و رفتاری معتقدند علت اینکه مردمان وسواسی به سختی میتوانند افکار سمج را از خود برانند در گرایشی است که به اندیشه های اخلاقی شدید و سختگیرانه دارند. از آنجا که آنان فکرهای منفی و سمج خویش را بیش از دیگران ناپذیرفتنی میدانند بنابراین احساس اضطراب و گناه بیشتری پیدا میکنند. سپس همین اضطراب کار پس راندن فکر ها را دشوارتر میسازد.
نظریه روانکاوی بر آن است که درمان اختلال وسواسی از را آشکارسازی تعارض ناخودآگاه و بینش یافتن نسبت به آنها میسر است.
دیدگاهتان را بنویسید