طلای رایگان
تا به حال به این نکته توجه کردهاید که زمان را نمیشود خرید؛ بلکه فقط میتوان خرج کرد؟
تا به حال به این ضربالمثل توجه کردهاید که میگوید «وقت طلا»ست؟ درحالیکه میدانیم طلا را میتوان خرید؛ اما زمان را نه!
تا به حال اندیشیدهاید که با یک کیلوگرم طلا هم نمیشود یک ساعت زمان خرید؟
پس زمان چیز عجیبی است. زمان فرصتی است حیاتی که برای هرکس یک سقف معینی دارد.
ما نمیدانیم سقف زمانی که داریم چقدر است؛ بیست سال؟ سی سال؟ چهل سال؟ پنجاه سال؟…
فقط میدانیم به صورت معمول، اگر هیچ اتفاق خاصی نیفتد؛ میانگین هشتاد سال دنیایی، زمان خواهیم داشت؛ یعنی 80 تا ۳۶۵ روز! که البته بسته به سن شما این زمان کمتر از این خواهد شد. مثلاً برای فردی که بیست سال سن دارد، ۶۰ تا ۳۶۵ روز باقی مانده است.
اهمیت توجه به زمان بین افراد متفاوت است. وقتی پشت چراغ قرمز ایستادهایم، شصت ثانیه هم زیاد است و طولانی به نظر میرسد؛ اما وقتی سرمان در گوشی هوشمندمان و در شبکههای اجتماعی است، گاهی زمان بیارزشتر از آن میشود که نگران چگونه سپریشدنش باشیم.
دانستن قدر و اندازه و ارزش زمان به «نظام و ساختار فکری» ما بستگی دارد. هرچند زمان برای همه مساوی است، اما همه مشابه از آن استفاده نمیکنند.
چیزی که برای همه ما به اتفاق روشن است، این است که تمام انسانهای متفاوت، موفق و مؤثر دنیا، از زمان خود متفاوت استفاده کردهاند.
امروز به این استفادۀ متفاوت؛ «مدیریت زمان» میگویند.
میخواهی مؤثرِ زمانِ خود باشی؟
به یک تصمیم کبری نیاز است: از زمانت متفاوت استفاده کن.
تصور نکن که همیشه باید کارهای بیشتری انجام دهی تا موفق شوی؛ گاهی باید اتفاقاً کارهایی را حذف کرد یا کاهش داد تا به سمت موفقیت سوق پیدا کرد.
برخی کسب مهارتها سخت است، اما همیشه جواب داده است.
یک ماه حضورت در شبکههای اجتماعی را کم کن و به جای آن کتاب بخوان. یک کتاب و یک سیر مشخص.
بعد از یک ماه بگو؛ از کنارگذاشتن شبکههای اجتماعی چه از دست دادهای و با خواندن صفحات این کتابها چه به دست آوردهای.
در ترازوی عدل و انصاف و در مقابل کلاهی که قاضی کردهای، فواید و مضراتش را فهرست کن.
اگر تغییر عادت در یک ماه برایت خیلی سخت است، این حرکت متفاوت را به یک هفته تقلیل بده و اگر یک هفته هم برایت شدنی نیست، یک روز این تفاوت را امتحان کن!
یادت نرود! این تغییر سخت، عیارسنجِ شایستگیات برای گامنهادن در مسیر موفقشدن، متفاوتشدن و مؤثرشدن است که از زمانهای ذخیرهشدۀ زندگیات به تو هدیه شده است.
اگر بخواهیم مصداقی یک برنامه عملیاتی را برای این تجربه گرانبها با هم پیش ببریم؛ می توانیم با یک مثال ساده آن را برای خود قابل درک کنیم.
فرض کنید سالهاست، یک مجموعه کتب ۱۲ جلدی دارید که همیشه دوست داشتهاید آن را بخوانید. اما هیچ وقت زمان مناسب و فراغت کافی برای آن پیدا نشده است. برخی تصور میکنند مثلاً باید کلاس تندخوانی بروند تا به این موفقیت دست یابند، اما واقعیت این است که مشکل در کندخوانی نیست، مشکل در استفاده درست از زمان است.
وقتی به این افراد میگویی خب چرا کاری که دوست داری را نمیکنی؟ میگوید: وقت نمیشود! اما درستتر این است که بگوید: در اولویتم نیست! چرا که اگر بگوییم وقت نمیشود یعنی زمان برای کار دیگری به کار گرفته شده است.
گفتیم که در طول شبانهروز زمان زیادی برای حضور در شبکههای اجتماعی میگذاریم. فرض کنید با یک طرح ساده، اما شدنی، کمی از این زمان را به مطالعهکردن بپردازیم، چه نتیجهای در انتظار ماست؟ با هم بررسی میکنیم.
فرض بر این است که این کتب ۱۲ جلدی هر کدام ۶۰ صفحه است. و ما در یک چشمانداز در نظر میگیریم که این کتب را ظرف یکسال به پایان برسانیم. با یک محاسبه ساده در نظر میگیریم که سال ۱۲ ماه است؛ پس باید هر جلد در یک ماه به پایان برسد و چون هر جلد ۶۰ صفحه است و ماه ۳۰ روزه، اگر روزی فقط و فقط ۲ صفحه از این کتاب را مطالعه کنیم، پایان هر ماه یک جلد و پایان ۱۲ ماه، دوازده جلد این کتب را به پایان رساندهایم. آیا این شدنی نیست؟ آیا باز هم میتوانیم بگوییم وقت نمیکنم یا وقت ندارم؟ جمع صفحات این کتب میشود ۷۲۰ صفحه. حالا اگر فقط ۲ صفحه دیگر به این مطالعه روزانه اضافه کنیم چه؟ میشود ۱۴۴۰ صفحه در سال!
با این طرح میتوان در کمترین زمان در بلندمدت به بهترین نتایج رسید. فقط کافی است پشت انجام کارهایمان کمی توقف و فکر و برنامهریزی برای استفاده بهینه از زمان باشد.
حالا میتوانید ارزش زمان را بهتر درک کنید؛ و با خود بیندیشید: چقدر زمان از حضور در شبکههای اجتماعی یا فیلم و سریال دیدن را بگیرم و به مطالعه اختصاص دهم، تحولی عظیم در انتظارم است؛ وقتی گاهی پشت ۹۰ ثانیه چراغ قرمز هم میشود این دو صفحه کتاب را خواند…
دیدگاهتان را بنویسید