آموزش ساعت
اموزش ساعت
برای اینکه کودکان زمان را درک کنند میتوانید از واژههای صبح، ظهر، بعد از ظهر،شب، قبل و بعد استفاده کنید و تمام این واژهها را در فعالیتهای روزمره آنها بگنجانید.
اولین مرحله برای یادگیری ساعت، شناسایی بخشهای مختلف ساعت است. این بخشها عبارتاند از اعداد، عقربه ساعتشمار و عقربه دقیقهشمار.
بچه ها برای آموزش ساعت و گفتن ساعت دقیق باید قادر باشند که تا عدد ۶۰ را بشمرند
بعد ساعت های اصلی از ۱ تا ۱۲ را به کودک آموزش دهید.
همچنین دانش آموز باید الگوی عددی ۵ تا ۵ تا را بلد باشد.
یک ساعت یک دایره است که به ۱۲ قسمت مساوی تقسیم شده است عقربه کوچکتر ساعت های اصلی را نشان می دهد مثل ۱،۲،۳ الی ۱۲.
عقربه بزرگتر دقیقه شمار و عقربه عقربه کوچک ساعت شمار است .
عقربه ساعت شمار به هر عددی روی ساعت اشاره کند ساعت همان است.
ساعت کامل مثل ساعت ۳ ساعت ۸ ساعت ۱۲ اینگونه است که همیشه عقربه دقیقه شمار روی ۱۲ است و عقربه ساعت شمار روی عدد اصلی.
بین هر ساعت مثلاً بین ۱ و ۲ به ۵ قسمت مساوی تقسیم شده است این قسمت های مساوی را دقیقه می گوییم که هر یک قسمتش یک دقیقه است.
پس بین ۱۲ تا ۱ میشه چند دقیقه؟ ۵ دقیقه بین ۱ تا ۲ میشه چند دقیقه؟ ۵ دقیقه
دقیقه ها الگوی ۵ تایی جلو میروند. ۵ ،۱۰ ،۱۵، ۲۰ ،۲۵ ،۳۰ ،۳۵ ،۴۰، ۴۵ ،۵۵ ،۶۰ است.
پس هر یک ساعت ۶۰ دقیقه است.
اینگونه هم میتوان گفت که عقربه کوچک اعداد کوچک را می شمارد و عقربه بزرگ اعداد بزرگ را می شمارد.
در نظر بگیرید که هر ۱۵ دقیقه را یک ربع می گوییم و هر ۳۰ دقیقه را نیم ساعت و هر ۶۰ دقیقه را یک ساعت می گوییم.
وقتی کودکتان مفهوم زمان به ساعت را کاملا یاد گرفت، به او نیم ساعت را بیاموزید. او باید بتواند با نگاهکردن به ساعت زمانهایی مثل ۳:۳۰، ۶:۳۰ و ۱۱:۳۰ را تشخیص بدهد.
الان با تعریف یک داستان ساعت را به خوبی اموزش میدهیم.
■ یکی بود یکی نبود یک مورچه زحمتکش بود که زیر ساعت ۱۲ زندگی می کرد مورچه برای جمع کردن دانه روزی ۲۴ بار از خانه خارج میشد و گندم های زیادی را جمع آوری می کرد یک روز وقتی کار مورچه تمام شد برگشت خانه دید که خانه اش پر از گندم است و جایی برای استراحت خودش وجود ندارد فکرش به جایی نرسید تصمیم گرفت با همسایهاش مشورت کند مورچه آقا کرم و خانم کرم دانا بودند مورچه رفت خانه آنها و مشکلش را گفت آنها گفتند ما کلی همسایه مهربان داریم که هرکدام ۵ تا قفسه خالی در خانه شان دارند تو می توانی گندم هایت را به دستههای پنج تایی تقسیم کنی و خانه همسایه ها امانت بگذاری.
همسایه ۱ خانم، همسایه آقای ۲، همسایه آقای ۳.
مورچه شروع به تقسیم کردن گندم ها بین همسایه ها کرد.اولین خانه،خانه خانم ۱ بود.روی سر خانم ۱ ،۵ تا گذاشت و پنج تا پنج تا به همسایه هایش سپرد تا شماره ۱۲ که خانه خودش بود آقا کرم گفت همانطور که قول دادم می خواهم گندم هایت را بشمارم و شروع کرد به شمردن گندم ها ۵ ، ۱۰ ،۱۵ ، ۲۰ ،۲۵ ،۳۰ ،۳۵ ،۴۰ ،۴۵ ، ۵۰ ،۵۵ که یک دفعه خانم کرم گفت پس من چی من حواسم به چی باشد؟ آقا کرم گفت بعد از ۵۵ عدد ۶۰ هست وقتی من گفتم ۶۰ شما خانه هر همسایه ای که بودی یک خانه برو جلوتر. خانم کرم گفت باشه من عدد همسایه ها را می خوانم شما هم تعداد گندمها را. پس خانم کرم اسمش را عوض کرد و گذاشت عقربه کوچک و آقا کرم گذاشت عقربه بزرگ مثلاً اگر عقربه کوچک روی ساعت ۳ بود و عقربه بزرگ روی ۴ می گوییم ساعت سه و بیست دقیقه است.
دیدگاهتان را بنویسید